پوست بر دهل بستن(وَ رَ) از بین بردن. منهدم ساختن: فلک بشادی ما قرعه زد کنون وقتست ز پردۀ دل غم پوست بر دهل بستن. مسیح کاشی ادامه... از بین بردن. منهدم ساختن: فلک بشادی ما قرعه زد کنون وقتست ز پردۀ دل غم پوست بر دهل بستن. مسیح کاشی لغت نامه دهخدا